عاشقانه‌ای از بیژن نجدی

بسیار پیش‌تر از امروز دوستت داشتم…

بسیار پیش‌تر از امروز
دوستت داشتم در گذشته‌های دور
آن‌قدر دور
كه هر وقت به یاد می‌آورد
پارچ بلور كنار سفرۀ من
ابریق می‌شود
كلاه كپی من، دستار
كت و شلوارم، ردای سفید
كراواتم، زُنار
اتاق، همین اتاق زیر شیروانی ما
غار
غاری پر از تاریك و صدای بوسه‌های ما
و قرن‌های بعد
تو را هم‌چنان دوست خواهم داشت
آن‌قدر كه در خیال‌بافی آن همه عشق
تو در سفینه‌ای نزدیك من
من در سفینه‌ای دیگر، بسیار نزدیك‌تر از خودم با تو
دست می‌كشیم به گونه‌های هم
بر صفحۀ تلویزیون.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved