یادداشت شخصی

به خاطر خودت می‌گویم …

در زندگی همۀ ما آدم ها وقت هایی هست که انگار حادثۀ یازده سپتامبر به صورت کاملاً اختصاصی برایمان رخ می دهد و پنداری موشک کوبیده اند در برجکمان و دست هایمان پی دست دوست یا سنگ صبوری می گردد تا در غم مان با ما شریک شود و موجبات تسلی خاطرمان را فراهم آورد. این چرخ زدن بخاطر پیدا کردن یک آدم برای درددل کردن، اشتباه محض است. لطفاً در این مواقع دست هایتان را توی جیبتان بگذارید و شروع کنید با خودتان قدم بزنید و فکر کنید به اتفاقاتی که می توانست از این بدتر باشد. گریه کنید، اما پیش خودتان. یا اگر رابطه تان با قلم و کاغذ خوب است، هر چیزی که ذهنتان را آزار می دهد بنویسید و بعد یا کاغذ را پاره کنید یا بسوزانیدش. این کار کمک می کند که زودتر بزرگ شوید و یاد بگیرید کلید حل مشکلاتتان دست آدم هایی مثل حسن روحانی نیست؛ بلکه توی جیبتان است.

حرف زدن با آدم ها، هر چقدر هم که یار مهربان و نزدیک شما باشند، نه تنها به شما کمکی نمی کند که می تواند در آینده برایتان دردسر ساز شود. دردسر نه به معنای فاش شدن حرف هایتان پیش آدم های دیگر، بلکه به معنای فاش شدن روح عریانی که دو دستی تقدیم نزدیکانتان کرده اید. اگر باور کنید اتفاقی که برایتان رخ داده، بدترین اتفاق زندگی تان نیست، صبورتر خواهید بود و منطقی تر با مسئله برخورد خواهید کرد. هیچ کس دوست ندارد نقطه ضعفی دست آدم ها داشته باشد. آدم وقتی حالش بد است، حالش بد است و عواطف و احساساتی را برملا می کند که بهتر است در پستو و گوشه کنارهای زندگی اش پنهان بماند. باور کنید به خاطر خودتان می گویم …

این مطلب در زمستان 1393 در وبلاگ سرو سهی منتشر شده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved