عاشقانه‌ای از پابلو نرودا

مجالی نیست تا برای گیسوانت جشنی بپا کنم…


مجالی نیست تا برای گیسوانت جشنی بپا کنم
که گیسوانت را یک به یک
شعری باید و ستایشی

دیگران
معشوق را مایملک خویش می‌پندارند
اما من
تنها می‌خواهم تماشایت کنم

قلب من
آستانۀ گیسوانت را، یک به یک می‌شناسد

آنگاه که راه خود را در گیسوانت گم می‌کنی
فراموشم مکن!
و به خاطر آور که عاشقت هستم
مگذار در این دنیای تاریک بی تو گم شوم
موهای تو
این سوگواران سرگردان بافته
راه را نشانم خواهند داد
به شرط آنکه، دریغشان مکنی…

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved